پیشاپیش فاتحه «اسلامیه» را نخوانیم
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۶۸۴۳۷۲
به گزارش ایکنا، شبستان نوشت: هر سال در هفته کتاب همایش ، رونمایی و نشست های مختلفی برگزار می شود و از طرفی مسایل و مشکلات نشر و کتابفروشی ها نیز مطرح می شود اما آنچه مهم است، این است که برای رفع این مشکلات چه پیگیری هایی صورت می گیرد و تا چه میزان این مشکلات رفع می شوند. امسال در روز کتابگردی قدیمی ترین کتابفروشی که دو سه سالی است که زمزمه تعطیلی آن شنیده می شود، توجه بعضی مسئولان را به خود جلب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
نظری همچنین از مردم تقاضا کرده است که با وجود تمام مشکلات اقتصادی کتاب را از سبد خرید خود حذف نکنند و به خصوص از کتاب‌فروشی‌های محلی حمایت کنند و ابراز امیدواری کرده است که مدیریت شهری نسبت به حفظ کتابفروشی های قدیمی و حمایت از آنها اقدام کند.
کتاب فروشی و انتشارات اسلامیه به همت «سیدمحمدعلی کتابچی» در سال 1280 در تیمچه حاجب الدوله بازار تهران تاسیس شد و سپس به خیابان ناصر خسرو منتقل شد . زمان رضا شاه می خواستند آنجا وزارت دارایی تاسیس کنند و بدین ترتیب کتابفروشی اسلامیه به باب همایون منتقل شد. بعد از مدتی، سید احمد کتابچی فرزند، «سیدمحمدعلی کتابچی» کتابفروشی کنونی را در خیابان پانزده خرداد خریداری کرد و کتابفروشی اسلامیه تا کنون در آن جا پابرجاست. «سید جلال کتابچی» ، فرزند سید محمد علی کتابچی فرزندی ندارد و با همکاری دو برادر زاده خود کتابفروشی را سرپا نگه داشته است، کتابفروشی که بیشتر مشتریانش سن و سال دار هستند، کتابفروشی که امروز از نظر بنای ساختمان نا ایمن است ، کتابفروشی که قدمت از ساختمان و کتابهایش پیداست. سید جلال کتابچی تلاش می کند چراغ این کتابفروشی را روشن نگه دارد زیرا این کتابفروشی بیش از آنکه برایش محل درآمد باشد، یک یادگاری ارزشمند از خاندانش محسوب می شود.
مدیر پیشین بافت و بناهای تاریخی شهر تهران در گفتگو با ایسنا علت رو به تعطیلی بودن کتابفروش هایی همچون اسلامیه را عدم استقبال مردم از کتاب دانسته و گفته است: وقتی ما کمتر کتاب می‌خوانیم و اطلاعات خود را از جاهای دیگری مانند فضای مجازی به دست می‌آوریم، قاعدتا کسی دیگر سراغ حوزه تالیف نمی‌رود، زمانی‌که پایبندی به موضوع کپی‌رایت نداریم، هر روش غیرمسئولانه‌ای به تولید می‌تواند منجر شود و در نتیجه تعداد کم افرادی که کارشان تالیف و نشر است، دچار ورشکستگی شده و از دایره اقتصاد خارج می‌شوند.
سعادتی عرضه فرهنگی را محصول یک رفتار اجتماعی می داند که به آموزش و پرورش و خانواده و مسائل اجتماعی و فرهنگی و افراد سیاسی مربوط می‌شود و معتقد است، اگر شوقی در مردم برای کتاب خواندن و خریدن وجود نداشته باشد، حفظ ساختمان کتابفروشی به منزله نگهداری یک جسم بدون روح خواهد بود.
به هر حال کتابفروشی هایی همچون اسلامیه بخشی از میراث فرهنگی کشورمان محسوب می شوند بنابراین نباید به راحتی و پیشاپیش فاتحه این کتابفروشی ها را خواند. شایسته است که مسئولان به جای اینکه توپ را در زمین مردم و یا یکدیگر بیندازند، فراتر از سخن، با همفکری و همکاری در حفاظت و صیانت از این میراث کوشا باشند و با جانی دوباره بخشیدن به کتابفروشی ها و انتشارات قدیمی، اهمیت کتاب و کتابخوانی را در عمل به نمایش بگذارند.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۶۸۴۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عرضه دو تک نگاری خبرنگار ایرانی از افغانستان در نمایشگاه کتاب
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سفر به نیمه دیگر خود» نوشته علی نورآبادی خبرنگار و پژوهشگر به تازگی توسط نشر صاد منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می شود. این کتاب شامل دو تک نگاری درباره افغانستان است. همچنین یک سفرنامه تصویری نیز در کتاب آمده است.
نورآبادی درباره چگونگی نوشتن است کتاب می گوید: سفر نخست من به افغانستان در آذر ۱۳۸۵ بعد از سقوط حکومت طالبان بدست مجاهدان بود. این سفر کاملاً شخصی و زمینی و به مدت ۱۲ روز بود. اما سفر دوم در اسفند ۱۳۹۲ بود. این بار سفر ما کاملاً رسمی و دولتی بود و به همراه هیئتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به دعوت مسئولان فرهنگی افغانستان عازم این کشور شدیم.
این خبرنگار با اشاره به سابقه آشنایی خود با افغانستان، این توضیح را دارد: نخستین آشنایی جدی من با افغانستان در دوره دانشجویی بود. نمیدانم کتاب «پیاده آمده بودم»، مجموعه اشعار محمدکاظم کاظمی چگونه به دستم رسیده بود اما شعرهایش به شدت به دلم نشسته و بسیاری از آنها را حفظ کرده بودم. اشعار آن با فضای بعد از جنگ و دهه ۱۳۷۰ همخوانی زیادی داشت و از آنها در نمایشگاه ها و نشریات دانشجویی استفاده میکردیم. البته در آن زمان نمی دانستم محمدکاظم کاظمی افغانستانی است، این را بعداً فهمیدم و شگفت زده شدم و با نگاه تازه ای کتاب و دیگر اشعار او را خواندم. همین کتاب، نقطه آغاز جستجوی بیشتر من درباره افغانستان شد. در این جستجوها کتاب «برچه های سرخ، کوچه های سبز» به دستم افتاد. مطالعه این کتاب که شامل یادداشتهای سفر رضا برجی به افغانستان در بحبوحه جنگ های داخلی است، علاقه ام به این کشور را دو چندان کرد. در مقدمه کتاب تحلیلی کوتاه و چند صفحه ای از تاریخ معاصر افغانسان به ویژه بعد از سر کار آمدن طالبان آمده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«افغانستان کشوری ساده و بدوی اما با مسایلی سخت است. شاید سختی آن در همین سادگی و بدویت بیش از حد آن باشد. ابر قدرت ها که قدرت خود را در ماشین جنگی سنگین و پیچیده می بینند، به اشتباه خیال میکنند به راحتی می توانند چند روزه افغانستان را تسخیر کنند اما خود به تسخیر آن بدویت در می آیند. اکنون افغانستان است و طالبان. و اولین اولویت طالبان امروز، کسب مقبولیت داخلی و مشروعیت بین المللی است. طالبان تشنه به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگر کشورهاست اما هنوز هیچ کشوری طالبان را به رسمیت نشناخته است. طالبان هنوز پدیده ای ناشناخته است و قضاوت درباره این گروه زود است. طالبان، مشارکت سیاسی همه گروهها و اقوام را در ساختار قدرت آینده افغانستان وعده داده است، باید منتظر ماند و دید. و اما مردم خوشحالند و نگران؛ خوشحال از رفتن متجاوزان و برقراری امنیت و نگران از آینده. مردم، مضطربند و منتظر؛ مضطرب از بلاتکلیفی و منتظر که چه خواهد شد؟»
این کتاب با قیمت ۲۸۹ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6095035
تصاویر پدر ساواکی مهران غفوریان